انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خوشنودی ماست
ای نفس ابوالفضل می خواهم بعد از حسین زنده بمانی – حسین شربت مرگ می نوشد و
او در کنار خیمه ها با لب تشنه ایستاده است و تو آب بیاشامی پس مردانگی
کجا رفت ، شرف کجا رفت، مواسات و همدلی کجا رفت مگر حسین امام تو نیست..
روز عاشورا، حضرت عباس(ع) یک تنه خودش
را به جمعیت سر تا پا مجهز به سلاح می زند در برابر سپاه دشمن می ایستد و
به پند و اندرز می پردازد ولی آنها را سودی نمی بخشد عباس(ع) خدمت امام می
رسد و آنچه از لشکر عمر سعد دید به امام رساند
حضرت عباس ناگهان صدای کودکان را شنید که فریاد می زدند العطش العطش برای
حضرت عباس خیلی سخت بود صدای العطش کودکان را بشنود و کاری نکند از این رو
سوار
اسب شد و نیزه به دست گرفت و مشک آبی را همراه خود برد و به طرف شط
فرات راهی شد.