چگونه روشنایی خود را حفظ میکنی؟
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خوشنودی ماست
وقتی نسیمی می وزد
آن را بین دستانت پنهان می کنی
اینجـا در شهــر ما طـــوفانی به پاست
چگونه روشنایی خود را حفظ میکنی؟
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خوشنودی ماست
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خوشنودی ماست
هم قد گلوله توپ بود !
گفتم: چه جـوری آمـدی اینـجا ؟!
گفت: با التـماس !
- چه جـوری گلوله را بلـند می کنی میـاری ؟
- با التـماس !
به شوخـی گفتم: میدونـی آدم چجوری شهید میـشه ؟
لبخـندی زد و گفت : با التمــاس !
.....تکه های بدنش رو که جمــع می کــردم
فهـمـیدم خیلــی الـتـماس کـرده !!
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خوشنودی ماست
متأسفانه در شبکه های اجتماعی عده ای از بانوان عزیز کشورمان برای خودنمایی و یا شاید هم چشم روی هم چشمی و یا اینکه بگویند از ما زیباتر مخلوقی نیست (که البته همه آن ها دچار خود کم بینی هستند) اقدام به انتشار تصاویر بزک کرده و بی حجاب خود می نمایند.
اما تأسف این قضیه زمانی بیشتر می شود که عده ای از بلهوسان و چشم چرانان زیر عکس هایشان می نویسندعجب دافی و همان بانوی ایرانی با این جمله خوشحال می شود و فکر می کند بسیار زیبا و خوشگل است وتشکر هم می کند.
و باز هم متأسفانه گروه ها و صفحاتی در همین شبکه های اجتماعی با نام های داف درست شده است و در آن اقدام به انتشار تصاویر شمار بسیار زیادی از همین دختران و زنان ایرانی نموده اند و چشم چرانان زیادی اقدام بهلایک کردن و کامنت گذاشتن برای این صفحات و گروه ها می کنند.
اما خواهرم تو میدانی لغت داف ( Duff ) که این روزها بلهوسان و چشم چرانان برای عکس های بزک کرده و بی حجاب شما به کار می برند، یعنی چه و از کجا آمده و مفهوم آن چیست؟
خوب است بدانید یکی از معانی داف ( Duff ) در زبان انگلیسی یعنی سبزى هاى فاسد جنگل!، آیا ارزش بانوینجیب و پاکدامن ایرانی به اندازه سبزی های فاسد جنگل است؟ آیا شما تا اینقدر بی ارزش هستید؟
جالب تر آن است که بدانید داف در زبان آلمانی یعنی بند کفش! و در اروپا برای دختران و زنان فاحشه به کار می رود وحتی در تایلند محلی به نام دافی جایی هست برای زنان روسپی.
و حالا تو ای خواهر من ای ناموس وطن ای نماد بانوی نجیب ایرانی آیا ارزش تو به اندازه بند کفش و سبزی فاسدو فاحشه است؟ آیا تو باید وسیله ای باشی در چشم بلهوسان برای کوچک کردن ارزش زن ایرانی؟ کاش قدر خودت را بهتر میدانستی و اینقدر ارزان خود را برای چشم های هیز به حراج نمی گذاشتی...
ک : دختر سیبی است؛ که باید از درخت سر بلندی چیده شود؛ نه در پای علف های هرز ...!
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خوشنودی ماست
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خوشنودی ماست
شاید شما هم کلیپ مادر شهیدی را که نمایانگر گریهها و انتظار این مادر در استقبال از شهدای گمنام است مشاهده کردهاید. این کلیپ با عنوان «گمنام 61» بارها در فضای مجازی و رسانه ملی منتشر شده است. (برای مشاهده به ادامه مطلب مراجعه شود) ایشان مادر شهید بزرگوار بهروز صبوری هستند. مادر شهید صبوری در مراسم تقدیر از عوامل فیلم «شیار 143» گفت: آرزوی من این است که بعد از این همه سال تنها یک بند انگشت از فرزندم برای من بیاورید. و حالا بعد از این همه سال یوسف گم گشته به قلب مادر بازگشته است. نهایتاً تحقیقات در این زمینه مشخص کرد که پیکر مطهر شهید بهروز صبوری در جریان به خاک سپاری جمعی از شهدای گمنام دردانشگاه خلیج فارس بوشهر در اردیبهشت ماه سال 1389 به خاک سپرده شده است.
برای دریافت سایز اصلی به ادامه مطلب مراجعه نمایید
اما چند خط برای مادر شهید :
سلام مادر بزرگوار. اولین بار که گریه هایت را دیدم در یادواره شهدای آبادان بود. دعایم این بود کاش می شدیوسف گم گشته ات برگردد. کاش می شد داماد بی نشانت برگردد. اما او بود و شما گرد جهان به دنبال او. شاید دلش دلبری می خواست. اما من می گویم بهروز خودش را از ما پنهان کرده بود. از ما که هر روز روی خون او پا می گذاریم. شاید می دانست روزی به او افراطی خواهند گفت، روزی کم سواد خواهند گفت و روزی بی ترمز خواهند گفت. اما حالا که شما به یوسف گم گشته ات رسیدی دعای کن تا ماهم یوسف مان را پیدا کنیم که سال هاست ماهم گرد جهان می گردیم اما غافل از آنکه او بدنبال ماست....
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خوشنودی ماست
تازه دانشگاه قبول شده بود. با رتبه عالی. داشت می رفت تا کارهای ثبت نامش رو انجام بده. توی راه چشمش افتاد به پسر و دختر کوچولوی همسایه که مشغول بازی های کودکانه خودشون بودن.
یکدفعه صدای از بلند گو ها بلند شد : «توجه! توجه! علامتی که هماکنون میشنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمزاست و معنی و مفهوم آن این است که حمله هوایی دشمن نزدیک است. محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید.»
رگ غیرتش ورم کرد. با خودش گفت اگه امروز من برم دانشگاه، کی ازاین دوتا بچه و بچه های آینده کشورم دفاع کنه؟ کی جلوی دشمن به ایسته تا چشم چپ به ناموس و خاک وطن نداشته باشه؟
بیخیال دانشگاه علم شد و رفت و در دانشگاه عشق ثبت نام کرد و راهی رشته شهادت شد. روز ها درس دلدادگی را می گذراند و شب ها 11 واحد گریه را پاس می کرد. تا اینکه با معدل بالا فارغ التحصیل شد و مثل خیلیاز فرارمغزی ها هرگز بر نگشت.
سال ها بعد فارغ التحصیل دانشگاه عشق که به رتبه استادی معرفت رسیده بود را از بین خاک های فکه پیدا و برای تدریس درس عاشقی و دلدادگی راهی دانشگاه علمی کردند که روزی با رتبه عالی در آن قبول شده بود و انصرافداده بود.
اما همان دو کودک بیست سال پیش که روزی برای آنان و آینده آن ها جانفشانی کرده بود جلوی در دانشگاه را گرفته بودند و می گفتند دانشگاه قبرستان نیست، محل علم و فرهنگ است و نمی گذاشتند استاد وارد دانشگاه شود، همان استادی که روزی برای آن ها از دانشگاه علم گذشت و امروز همان ها از استاد میگذرند...
قضیه ای که متأسفانه در دانشگاه شریف در سال 1384 و دانشگاه امیرکبیر در سال 1387 اتفاق افتاد و به ساحت مقدس شهدای گمنامی که قرار بود در دانشگاه درس عشق و معرفت بدهند هتک حرمت شد...
ک: احترام همه برام واجبه اما اونایی که با دفن شدن شهدا در دانشگاه ها و یا اماکن دیگه مخالفت میکنن مطمئن باشین به فکر علم و فرهنگ و این بهانه ها نیستند. درواقع با دفن شدن شهدا اونا دیگه برای بلهوسی هاشون راحت نیستند...
انتشار مطلب با ذکر منبع موجب خوشنودی ماست